تو که عشقو با نازت سرشته ای
منو با عشوه و تنازیت کشته ای
بی خودی نیست مهر می ورزم به تو
مهربونم ، چون که تو ، یه فرشته ای
تو تکرار عشق در ابیات قصیده ای
بارون شبنمی ، از چشام چکیده ای
اومدی امروز ، دلمو فتح کنی گلم
چون شهاب از ستاره ها رسیده ای
تو چون هاله ی نوری ، پاکه پاک
ممنونم از تابشت بر روی خاک
دلمو سبز می کنی با عشق خود
تا نشم از دوریت هر گز هلاک
ازم دوری نکن دلم میگیره ، نزار این لحظه هارو غم بگیره
نزار این حس خوب با تو بودن ، توی دنیای من آسون بمیره
تو با دل تنگی من آشنایی ،تو که عاشق ترین عاشقایی
ازم دوری نکن منو نسوزون ، نمیدونی چقدر تلخه جدایی
نه
ازم دوری نکن دلم میگیره ، نزار این لحظه هارو غم بگیره
نزار این حس خوب با تو بودن ، توی دنیای من آسون بمیره
تو با دل تنگی من آشنایی ،تو که عاشق ترین عاشقایی
ازم دوری نکن منو نسوزون ، نمیدونی چقدر تلخه جدایی
ازم دوری نکن دوری عذابه ، دیگه به من نگو چه ناگزیری
تمومه لحظه هامون مال هم بود ، نباید لحظه هاتو پس بگیری
تو
تو که تو این روزا غرق غروری ، میگی بازم رسیده فصل دوری
میگی به این ندیدن دل بریدن ، باید عادت کنم اما چه جوری
چرا بامن دلت یکی نمیشه ؟چرا ؟
چرا این دلهره تموم نمیشه؟چرا ؟
نگو تنهایی عاشق قشنگه ، نگو تنهام میزاری تا همیشه
تو که تو این روزا غرق غروری ، میگی بازم رسیده فصل دوری
میگی به این ندیدن و دل بریدن ، باید عادت کنم اما چه جوری
چرا بامن دلت یکی نمیشه ؟
چرا این دلهره تموم نمیشه؟
نگو تنهایی عاشق قشنگه ، نگو تنهام میزاری تا همیشه
ازم دوری نکن دوری عذابه ، دیگه به من نگو که ناگزیری
تمومه لحظه هامون مال هم بود ، نباید لحظه هاتو پس بگیری ....
برای چشمان مهربانت می نویسم ،
محبت و عشق را در چشمان تو آغاز کردم ...
چشمانم را در نگاه مهربانت غرق می کنم و لبانم ،
ذکر عشق را می سراید !!
الفبای عشق من با تو آغاز شد
و بر لوح قلبم ،
واژه ی " دوستت دارم " ، حک گردید .
تنها برای قلب پر مهر تو می نویسم ...
که اولین مهرو دوست داشتن بی انتهای زندگی ام هستی !!
می خواهم این بار برای تو بنویسم ...
فارغ از تمام دلتنگیها و تنهاییها ،
با کلماتی مملو از عشق و احساس ...
می خواهم برایت بگویم ...
بگویم که هستم ...
که همسفر جاده ی بی انتهای
تنهایی تو خواهم بود !!
به چشمانم نگاه کن ...
و شوق همسفر بودن را
با کوله باری از دوست داشتن و امید را...
در آن دریاب ... !!!
اری با تو هستم
ای مهربان ترین مهربانان
با تو هستم
با توکه مرا اغاز کردی
مرا از پرتگاه
از تاریکی
از مرگ
از نا امیدی
به سوی نور دعوت کردی
دوستت دارم