نوشته شده توسط : صادق

 

بی خیال


می سپارم دل به دریا بی خیال

می شمارم لحظه ها را بی خیال

می کشم بر دفتر نقاشی ام

نقش های زشت و زیبا بی خیال

گاه در آشفته بازار دلم

می شوم تنهای تنها بی خیال
 


:: موضوعات مرتبط: عکس , عکس عاشقانه , شعر , شعر عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: بی خیال ,
:: بازدید از این مطلب : 499
|
امتیاز مطلب : 103
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : جمعه 15 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : صادق

 

 

بقیه تصاویر در ادامه مطلب

 



:: موضوعات مرتبط: عکس , ,
:: برچسب‌ها: نقاشی صورت هنری و زیبا ,
:: بازدید از این مطلب : 480
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : صادق

 

 

بقیه تصاویر در ادامه مطلب

 



:: موضوعات مرتبط: عکس , عکس عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: صورت زیبا ,
:: بازدید از این مطلب : 551
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : صادق

 

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

سر بر روی شانه های مهربانت می گذارم
عقده ی دل می گشاید گریه ی بی اختیارم
از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
دوست دار من
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای تو بودن دوست دارم
 دوست دارم
خالی از خودخواهی من ،‌ برتر از آلایش تن
من تو را و.الاتر از تن ،‌ برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
دوست دارم
عشق صدها چهره دارد ،‌ دست تو ایینه دارش
عشق را در چهره ی ایینه دیدن دوست دارم
در خموشی چشم ما را قصه ها گفتگوهاست
 من تو را در جذبه ی محراب دیدن دوست دارم
 شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
 بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم
 چله را در مقدم عشقت شکستن ، دوست دارم
 بغض سرگردان ابرم ، قله ی آرامشم تو
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
دوست دارم
عمق چشمان تو این دریای شفاف غزل را
بی نیاز از این زبان لال گفتن دوست دارم
 


:: موضوعات مرتبط: عکس , عکس عاشقانه , شعر , شعر عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم ,
:: بازدید از این مطلب : 498
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : صادق

 

داستان زیبای عشق واقعی


دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.
در 19 سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.

بقیه در ادامه مطلب

 


:: موضوعات مرتبط: عکس , عکس عاشقانه , شعر , شعر عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: داستان زیبای عشق واقعی ,
:: بازدید از این مطلب : 522
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : صادق

قشنگ و زیبا



:: موضوعات مرتبط: عکس , عکس عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: قشنگ و زیبا ,
:: بازدید از این مطلب : 488
|
امتیاز مطلب : 91
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : جمعه 1 بهمن 1389 | نظرات ()